نامه سلطنت رحمانی همسر سید فرج اله هاشمی به تنها برادرش محمد ابراهیم 94 سال قبل در نراق - سند شماره 416

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

برادر عزیزم(محمد ابراهیم رحمانی فرزند نصراله نراقی) ان شاءاله بسلامت بوده باشید . از حال ما بخواهید به دعاگوئی مشغول می باشیم  . ولی عباس و خانم آقا مریض هستند . ان شااله شما نقاهت و کسالتی ندارید . شما دیگر یادی از من نمی کنید که آیا زنده یا مرده هستم ؟
دو سال است که سیّد فرج الله
(سیّد فرج اله هاشمی) برحمت خدا رفته ، من چه می کنم و چه می گذرانم ، پس چه برادری هستید ؟ چرا یاد من نیستی و کاغذ نمیدهی ؟ الآن که بچه ها مریض هستند یک چیزی که خرج کنم ندارم . شما هم که به فکر خودتان هستید ، حاشا به مُروَتت که نمی گوئی تو خواهر من هستی یا نه ؟ من اوّل خدا را دارم بعد شما یک برادر را که باید به من همراهی کنی . یک قدری پول برای من بفرستید که خدا شاهد است خیلی برایم سخت شده و به مرگ خودم راضی شده ام 

 برای دلخوشی بچه ها خوب بود یک ‌کاغذ(نامه) بدهید که هَمَش دائی دائی می کنند . مرحوم سیّد فرج الله می گفت که برادرت برای خاطر من به تو عزت می گذارد و حالا می فهمم که راست گفته . شما نباید حالا یاد من باشید که خیلی سخت می گذرانم . الآن شلوار و اُرسی(کفش) ندارم و دستی(پشتیبان) هم ندارم برای من بفرستید که آبروی من می رود میان دوست و دشمن .خانم عباس آقا دست شما را می بوسد و دعاگو هستند . منتظر مژده سلامتی هستم
قربانت سلطنت (سلطنت بنت نصراله نراقی همسر سیّد فرج اله هاشمی)


تاریخ حدود نامه :  شعبان 1347(برابر بهمن 1307)

 
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی  این نامه که قریب یک قرن قبل نگاشته شده است ، سپاس گزار می باشد .
شهدای شهریور ماه شهر مذهبی نراق...
ما را در سایت شهدای شهریور ماه شهر مذهبی نراق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msalahshorannaraghg بازدید : 196 تاريخ : شنبه 10 خرداد 1399 ساعت: 1:00