نگاهی گذرا به حرفه گله داری و سُنت حسنه چوپانی در شهر تاریخی نراق

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

فرق گله دار با گلّهٔ دِه ؟
در شهر تاریخی نراق در قدیم گله دارهای زیاد وجود داشت. معمولا به افرادی که تعداد گوسفندان آنها از ۱۰۰راس به بالا بود گله دار می گفتند. هر گله دار دارای یگ نفر " گله چران " بود که چوپان گله نامیده می شد.

چوپانی از کهن ترین پیشه هاست و در واقع سنت حسنه ای است که پیامبران الهی هم به این کار اشتغال داشتند. رسول مکرم اسلام نیز چوپانی کرده و فرموده است کدام پیامبر است که چوپانی نکرده باشد؟
در قدیم در شهر نراق ، کار گله داری صرفا یک شغل اصلی برای گله دار محسوب می شد که جنبه اقتصادی داشت و برای تولید شیر و ماست و سایر فراورده های لبنی این حرفه را انتخاب کرده بود. برخی از گله دارها در کنار آن به کار کشاورزی هم می پرداختند .

دسته دوم کسانی بودند که تعداد گوسفندان آنها کم و در حد چند یا چندین راس بود که آنها فقط به خاطر تولید شیر وماست خودشان آن ها را نگه داری می کردند. از این افراد در نراق زیاد بودند و به آنها " چَکَنه " یا خرده مالک می گفتند. البته واژه چَکَنه تنها مخصوص گوسفندار نبود بلکه شامل آب و ملک و ... و چوپان گلهٔ دِه هم می شد .

گَّله دِه چیست ؟
همان طور که گفته شد به صاحبان گله های بزرگ ، گله دار و به کسانی که تعداد دام هایشان کم و در حد چند راس بود چکنه می گفتند. واژه چکنه درشهر نراق بیشتر به خرده مالک های دام اطلاق می شد.این اشخاص چون تعداد دام هایشان کم بود و از طرفی برای چراندن آنها وقت نداشتند و از طرف دیگر چون نمی توانستند برای تعداد کم گوسفند چوپان جداگانه بگیرند و هم می خواستند که به گوسفندانشان به راحتی دسترسی داشته باشند تصمیم گرفتند که گوسفندان خود را با هم جمع کنند و تشکیل یک گله بدهند. و برای آن یک چوپان بگیرند و نام آن به گله دِه مشهور است .

چرای دام در دلیجان۳برابرظرفیت مراتع است/وجود۸۸هزارهکتار مرتع فقیر

بنابراین تعریف گله ده به این شرح است:
" گله ای صاحبان آن چکنه ای یعنی چندین خرده مالک داشته باشد به آن گله ده می گویند ". گله دار شامل یک فرد واحد است ولی گله دِه صاحب چندین خرده مالک می باشد.
صاحبان این گله که در حقیقت چندین نفر بودند هر روز صبح در یک محل مشخص گوسفندان خود را به چوپان تحویل می دارند و چوپان آنها را به چرا می برد وهنگام غروب آفتاب مجددا گوسفندان را به شهر باز می گردانید. در موقع رسیدن گله به شهر گوسفندان هر کَس از گله جدا می شد و خودشان به خانه صاحب خود می رفتند و نیازی به آمدن و بردن آنها نبود. حافظه دراز مدت گوسفند و بز و به طور کلی ،دام های سبک و سنگین قوی است و با یک بار یا دو بار حرکت در یک مسیر مشخص آن را به خوبی به ذهن می سپارند.


سپس صاحب گوسفندان ، آن ها را در داخل حصار و یا طویله می کردند و شیرشان را می دوشیدند و به بره ها و بزغاله ها هم شیر می دادند وهنگام صبح هم مجددا آنها را برای بردن به چَرا در همان محل قبلی به چوپان تحویل می دادند.
در پایان هر ماه هم دستمزد چوپان بر اساس قرارداد فیما بین به او تحویل می گردید.البته مدت چرای گله ده محدود و بین ۳ تا ۶ماه بود و بعد از آن به صاحبان آن تحویل داده می شد ؛ چرا که بیابان و مراتع خشک شده و گوسفندان می بایست در نیمه دوم سال یا اواخر پاییز به بعد به طور دستی تغذیه گردند.

البته گله دِه شامل گاو و گوساله هم می شد که به آن گُوگَل می گویند و به شبان گاو یا گاوچران، گُوگَلان می گفتند. برای گُوگَل دو نفر چوپان نیاز بود. گاوهای نر را یک نفر به چرا می برد و گاوهای شیری و ماده را چوپانی دیگر. البته گاوهای نر با توجه به شرایط اقلیمی اکثرا در مراتع و کوهستان بودند و شب را هم تا اوایل پاییز در آنجا می ماندند. ولی ماده گاوها یا گاوهای شیری باید هر روز به چرا می رفتند وهنگام غروب به شهر می آمدند و مانند گوسفندان خودشان به خانه صاحبشان می رفتند. شیر دوشی ماده گاوها اکثرا توسط خانم ها انجام می گرفت .کسانی هم که به عللی فرصت برای دوشیدن نداشتند با یکی از بانوان شیردوش شهرنراق قرارداد می بستند که شیر دوشی گاوها را انجام دهد. بر اساس قرارداد فیمابین شش روز شیر متعلق به صاحب گاو بود و آخر هفته یا روز هفتم به عنوان دستمزد به شیردوش تعلق می گرفت. در قدیم در نراق، محله های بالا،میان و پایین هر کدام برای خود یک سر گلهٔ دِه داشتند.

گلهٔ اربابی و دنیای چوپانی
کسانی هم در نراق بودند که تعداد گوسفندانشان کمتر از گله و بیشتر از چَکَنه بود.این افراد نه می توانستند به تنهایی چوپان بگیرند و نه گوسفندان را به گلهٔ دِه تحویل دهند بنابراین تنها راهی که داشتند شریک شدن با یک گله دار بزرگ بود که به او " ارباب " می گفتند. مثلا درنراق مرحوم حسین رزاقی فرزند صفر به ارباب حسین معروف بود .

آنها گوسفندان خود را با گله اربابی قاطی می کردند و یک گلهٔ بزرگتر تشکیل می دادند که به این گله "گله شریکی" یا شراکتی می گفتند. در این گله تعداد شرکا در تمام کارها سهیم بودند. گاهی دستمزد و مزایای چوپان را خودشان تقبل می کردند و یا به نوبت به جای چوپان همراه گله می رفتند ولی حق چوپان برای صاحب اصلی گله یعنی ارباب محفوظ بود.این یکی از سنت هایی بود که در قدیم در نراق وجود داشت و در حال حاظر هم در بین گله داران دیده می شود.


چوپان بیشتر وقت خود را همراه گله سپری می کند و کمتر به شهر و خانواده خود دسترسی دارد.مونس و هم صحبت هم ندارد.گاهی که حوصله اش تنگ می شود نِیِ چوپانی را بر لب می گذارد و آهنگ های دلپذیری را در آغوش طبیعت و دامن کوهسارها و کنار جویبارها وچشمه سارها سر می دهد و گاهی ابیات و شعرهای خودمانی را زمزمه می کند .
گاهی هم به حکم ضرورت و احتیاج با گوسفندان همدلی و همزبانی می کند. زبان چوپانی وگله داری زبان مخصوصی است که در عین اشکال و دشواری " برای دیگران " شنیدن آن خالی از لذت وشوق نیست. تنها چوپانان با این زبان آشنایی دارند و با گوسفندان خویش ارتباط برقرار می کنند. اگر گله گوسفند به چند هزار راس برسد تنها یک صدا و سوت چوپان کافی است که گله را از آغِل خارج کند و با صدای دیگر همه را به تعلیف و چریدن وا دارد.

گاهی اتفاق می افتد که بزهای پیشاهنگ یا نَربُزها تا یک کیلومتر از چشم چوپان دور می شوند. چوپان برای باز گرداندن آنها صدای مخصوصی سر می دهد و پیشتازان (نربزها)بی درنگ از حرکت می ایستند و به سمت جهتی که چوپان فرمان می دهد پیش می روند. نربزها در مسیریابی و هدایت گله استعداد بیشتری نسبت به گوسفند دارند و اگر وظیفه هدایت گله گوسفند به عهده یک بزنر یا نربز باشد،کنترل ومدیریت گله در مرتع و چراگاه آسان تر و بهتر انجام می شود.

راندن گوسفندان به سوی آب ، اعلام خطر حیوانات درنده ،باز گرداندن گله به سمت بَرَگاه به منظور دوشیدن و شیر دادن بره و بزغاله و جدا کردن آنها از مادر، دور کردن و فراخواندن سگ گله و ... و خلاصه تمام حرکات و سکنات گله تحت فرمان چوپان قرار دارد. این سری الفاظ ، اصوات و حرکات چوپان حس مشارکت ،همکاری و کار تیمی را در گله تعلیم وگسترش می دهد. دامداران نراق به این امور اشرافیت کامل دارند .

بُز دندونی و بُز روغنی

یکی از سنت های کهن شهر تاریخی نراق اجاره دادن گوسفند و یا بز شیری بود. بدین صورت افرادی بودند که گوسفند داشتند اما نگهداری آنها برایشان مقدور نبود، و آنها را اجاره می دادند. برای انجام این کار از دو روش زیر استفاده می کردند:

الف :اجاره بر اساس دندان به دندان (بز دندانی)
در این نوع قرادادِ اجاره ای تعداد مشخص بز شیری که سِنّ آنها بر اساس دندان مشخص می شد،معمولا یک ساله، دوساله، سه ساله و ... انتخاب می کردند. بزها با سن و سال مشخص در اختیار اجاره گیرنده(مستاجر)قرار می گرفت و مستاجر بر اساس قرار داد فیمابین که معمولا سه یا چهار سال به طول می انجامید، متعهد می شد که مبلغی را به صورت نقد یا غیر نقدی مانند کره، پنیر یا روغن بابت مال الاجاره به مالک یا اجاره دهنده بپردازد و در پایان قراد همان تعداد گوسفند یا بز را با همان میزان سن که در آغاز قرار داد تحویل گرفته بود به مالک تحویل دهد. به همین علت این قراد داد را " دندان به دندان " می گفتند.

پرونده:Goat بز 09.jpg

در پایان هر تعداد بزغاله ای که در طول قرار داد به تعداد بزها اضافی شده بود یا به اصطلاح زاد و ولد گردیده بود بین مالک و مستاجر به صورت نصف نصف تقسیم می شد.

ب : قرار داد بر اساس روغن و یا وجه نقد
در این نوع قرارداد تعداد بز با قیمت مشخص در اختیار مستاجر قرار می گرفت با این تفاوت که مستاجر قیمت پیشنهادی خودش برایش ملاک عمل بود نه قیمت مالک . اجاره را هم طبق قرارداد به صورت نقدی و یا غیر نقدی مانند روغن و ... به مالک تحویل می داد. زمان قرارداد همان سه یا چهارسال بود.در پایان قرار داد،اگر وضع مالی مستاجر خوب بود از مال خودش نصف قیمت تعیین شده اولیه را به مالک می داد وخودش بزها را صاحب می شد. واگر پول نداشت کل قیمت اولیه بزها و تعدادی بزغاله ها که در طول قرارداد به بزها اضافه شده بود حساب می کردند.


سپس پول بزها را از میانه بر می داشتند و بقیه هرچه که باقی می ماند بین آنها نصف نصف تقسیم می شد.این کار از سنت های قدیم مردم کهن شهر نراق بود. در حال حاضر این سنت منسوخ شده است و اگر بر فرض هم باشد محدود است.

برَگاه و بَرَه ران چیست؟

در قدیم در شهر نراق به جایگاه شیردوشی گوسفند و بز برگاه (جایگاه ) می گفتند و آن شبیه یک حصار دو دیوار بود که معمولا از سنگ، چوب وچیله، فنس و حلبی و ... ساخته می شد. این حصار از قسمت عقب باز بود و از طرفین هم دیوارها به صورت قوس مانند طوری به هم نزدیک می شدند که به اندازه یک فاصله برای نشستن دو نفر باز باشد.
معمولا گوسفندهایی که در تابستان به چرا می رفتند ، شب را در مراتع و بیابان می مانند که به اصطلاح به آن شَوچَر(شب چر)می گفتند. روز بعد چوپان قبل از ظهر آن ها را برای شیردوشی به محلی که برای این کار در نظر گرفته بودند می آورد. این محل می بایست نزدیک به آب چشمه یا قنات باشد. از اهم واجبات برای گوسفندان ، دسترسی آنها به آب شرب بود که معمولا آب سلخ یا جاری بود.

گوسفندان بعد از آب خوردن در کنار سلخ یا چشمه که برای استراحت آنها در نظر گرفته شده است یکی دوساعت می خوابند. بعد از صرف نهار، چوپان با شیردوشها به محل برگاه می رفتند و چوپان با صدای مخصوص خود بزهای شیری را از غیر شیری جدا و به برگاه می آورد. این فرمان چوپان سریع الاجرا بود چون هدف مشخصی داشت و بزها به صورت اتوماتیک بار از گله جدا می شدند و به سمت برگاه می رفتند.در برگاه یک نفر به نام بَرَه ران وجود داشت که گوسفندان را به سمت خروجی برگاه هدایت می کرد.این بَره ران می توانست یک بچه و یا یک فرد بزرگ باشد.

آیین شیردوشان

دو نفر از شیردوشان خبره که معمولا یکی از آنها چوپان بود در جلو برگاه می نشستند وبقیه شیر دوش ها جلو آنها قرار می گرفتند.سپس به بره ران می گفتند:
هِی کن بیاد.ب َره ران هم گوسفندا را هِی می کرد، و دو نفر که در محل ورودی نشسته بودند در حالی که زانوهایشان را به هم چسبیده بود بز هر کسی را به صاحبش تحویل می داد تا بدوشد.شیر دوشی هم معمولا در تغار سفالی و یا دیگ مسی انجام می شد. در خاتمه شیر دوشی ، آنهایی که شیرشان زیاد است خودشان می بردند و آنهایی که کم داشتند، به هم قرض می دادند و به نوبت شیر خود را می بردند. پیمانهٔ شیرهم معمولا یک بادیه یا دیگ مسی بود و اگر شیرکمتر از این پیمانه بود ، با تیُمچه چوپان پیمانه می کردند و اگر هم کمتر از تیمچه می شد با بند انگشت سَبّابَه اندازه می گرفتند بدین صورت که انگشت سبابه را به صورت عمودی داخل تیمچه شیر قرار می دادند.

ممکن بود شیر زیرِ بند و یا بالای بَندِ انگشت باشد.سپس شیرها را در خیک که از پوست بز ساخته شده می ریختند و با بار الاغ به شهر می آوردند.در خاتمه هم یک تیمچه شیر از کل شیرها به عنوان غذای چوپان به او می دادند و چوپان هم آن را داخل مشکوله یا خیگولهٔ خویش که از پوست بزغاله ساخته شده بود و محتوی قاتوق بود می ریخت و در توبره خویش می نهاد و به کول می انداخت و سپس با صدای دلنشین خویش فرمان حرکت را برای گله صادر می کرد.

توضیح:جهت اطلاع بیشتر در مورد شیر و فراورده های آن به سایت سلحشوران نراق به آدرس salahshornnaragh.blog.ir  مراجعه نمایید.

سایت سلحشوران شهر نراق از محقق ؛ پژوهشگر و نویسنده حوزه تاریخ و فرهنگ شهر نراق جناب مرتضی علی آقایی فرزند علی اکبر در خصوص این تحقیقات سپاسگزار می باشد .

شهدای شهریور ماه شهر مذهبی نراق...
ما را در سایت شهدای شهریور ماه شهر مذهبی نراق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msalahshorannaraghg بازدید : 459 تاريخ : شنبه 31 فروردين 1398 ساعت: 21:48