شهدای شهریور ماه شهر مذهبی نراق

متن مرتبط با «مرحمت» در سایت شهدای شهریور ماه شهر مذهبی نراق نوشته شده است

حاجیه مرحمت اسماعیلی به فرزند شهیدش سید حسین هاشمی نراقی پیوست

  • اینک آرام بگیر مادر در این خانه ابدی که طنین نوای سید حسین شهیدت  هماره در گوش زمان جاری خواهد بود؛ و تا هر زمان که پروانگان بال سوخته از سرزمین آسمانی عشق آمده اند، حماسی ترین روضه های عالم را با نام شهید تو می خوانند... در نگاهت خستگی معنا نداشتوسعت پاک تو را دریا نداشتآه ای جاری‌تر از خورشید خوبکاشکی هرگز نمی‌کردی غروب حاجیه مرحمت خانم  اسماعیلی فرزند ی, ...ادامه مطلب

  • تقسیم نامچه املاک ورثه مرحمت شان .....حاجی میرزا ابوتراب نراقی 96 سال قبل - سند شماره 107

  • قسمت عالیحضرت آقا محمد حسین خلف مرحمت شان حاجی میرزا ابوتراب .باغ خالو آقابابا شهره با جمیع توابع و کلما یتعلق بها.که سیزده مَن و سه چارک بذرافشان است ۱۹۵ تومان .نقد از جناب آقا محمد حسین ............ آقا ملا ابوالقاسم ۴۵ تومان .قسمت عالیحضرت آقا میرزا آقاخان بابت زوجه اش صبیه آنمرحوم .باغ عبدالرزاق شهره با جمیع متعلقات آن که هفت ونیم مَن بوزن شاه بذرافشان است ۱۲۰ تومان.قسمت زوجه جناب آقا محمدحسین خلف مرحمت شان ........... و قسمت زوجه آقا محمدعلی(فروغی) خلف مرحوم آقاملا ابوالقاسم نراقی رحمت اله هر دو قسمت .باغجاه سید جعفر شهره باسرجوبه و اشجار وکلهم یتعلق بها که تخمینا بوزن شاه هفت و نیم و پنجاه بذرافشان است .باغ معنب و مشجر(باغ درختان انگور و میوه) دایی ابراهیم شهره مع سرجوبه که تخمینا بوزن شاه سیزده مَن بذرافشان است .نقدا بامحمد حسین مرحوم حاجی ........۴۵ تومان در این تاریخ حاضر شدند با حالت صحت مزاج دون الاکراه والاجبار و بعد از مساحت و تصدیق خبره و قرعه شرعی از قرار فوق ......... که در هر یک از املاک مزبوره ورثه مسطوره ........ به قانون شرع مصالحه نمودند بر یکدیگر در عوض حقوقی که سایر وراث برهر یک ...... داشتند به همین رقم که در فوق تقسیم و مسطور شد تا واضح بوده باشد و چهل و پنج تومان طلب آقا محمد حسین مرحوم حاجی میرزا ابوتراب را جناب آقا محمد حسین و آقا محمدعلی(محمد ح, ...ادامه مطلب

  • مرحمت خانم اکبری مادر و فرشته زندگی ما بود

  • کوره راهی استجاده ی پر پیچ و خم کهنه قمار زندگیوقتی که تنها موسیقی اش ضجه های رفتن بی بازگشت تو باشددر هجومِ بُهت ِ بی باورِ زهرِ هجرِ تونای رفتن نیستبرای این تن خسته یِ راه مانده یِ دلمرده زِکوچِ تلخِ توراه بستهکوچه تاریکودل داغ حسرت به تن دارد هیهات از ندیدن هانگفتن هانرفتن هاوقتی که همه دیدیم تنهاییت راغربتت راکوه های غمت راسنگینی ِ حزنِ بی صدایت را و بی تفاوت گذشتیم وندیدیم و نکردیم ونگفتیمآن چه بایدرا.......اما توبا کوله باری از غم و دردتنها سایه سار امن دل های ما بودیآرامش لحظه های بی کسیدست هایت بوی مهربانی می داد و نگاهت از پس ِ آن همه غمآن هم, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها